چله بزرگه و چله کوچیکه
در استان اصفهان از قدیمالایام آیینهای ویژهای وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. اصفهانیها دو شب را به عنوان شب چله برپا میکردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده و خانوادههای اصفهانی با پهن کردن سفرهای با عنوان «سفره شب چله»، این شب را گرامی میداشتند.
به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش «چله بزرگه» و «چله کوچیکه» تقسیم میشد که موعد چله بزرگ از اول دیماه تا بهمن بود، اما «چله کوچیکه» از دهم بهمن آغاز میشد و تا ۳۰ بهمن ادامه داشت.
از آنجا که از زمانهای دور در اصفهان، همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم میکردند، آیین برگزاری شب چله را هم به دو نام «چله زری» (ماده) و«عمو چله»(نر) میخواندند. هندوانه بهعنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگرفته است. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم، پهن کردن تمام البسه و رختخوابها در هوای آزاد بهویژه در مقابل خورشید با هدف خوشآمدگویی به «عمو چله» و «چله زری» بوده است.
نقش پررنگ هندوانه
هندوانه میوهای است که برای اهل اصفهان در شب یلدا هیچگاه از قلم نمیافتد، زیرا شمار زیادی بر این باورند که اگر تنها مقداری هندوانه بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که پیش رو است، سرما بر آنها غلبه نخواهد کرد و در واقع سرما نمیخورند! اینکه این حرف، باور درست و منطقی هست یا خیر بماند؛ اما همین باور باعث میشود که هندوانه جزو جداییناپذیر سفره یلدا در اصفهان باشد.
یلدا برای تازهعروسها
شب چله در میان خانوادههایی که تازه عروس دارند در اصفهان، متفاوت است. آنها یک شب قبل از یلدا، برای عروس خود به قول خودشان شب چله آماده میکنند. این شب چلهای شامل هندوانه است که آن را با شیوه مختلف تزئین میکنند. همچنین تمام میوههای زمستانی، ماست، ترشی، آش (شله برنجی)، نارگیل، آجیل، لبو، شیرینی را در طبقی میگذارند و راهی خانه عروس میشوند. این در حالی است که برای شخصی که سال اول نامزدی اوست، یک تکه طلا تهیه میکنند و لباسهای زمستانه که به انتخاب خود عروس خانمها است را خریداری کرده و برای او به عنوان چشمروشنی و هدیه میبرند.
حضور در کنار بزرگترها
در اصفهان هم مثل سایر نقاط ایران از قدیم رسم است که در این شب تمام افراد فامیل و همسایهها به خانه بزرگ فامیل یعنی پدربزرگ و مادربزرگ میرفتند و در خانه آنها دور هم پای کرسی که بر روی آن سینی بزرگی از میوههای زمستانه (انار، پرتقال، نارنگی و ...) و هندوانه و همچنین خشکبارهایی (کشمش، سنجد، توت و...) قرار داشت، می نشستند. کمی بعد از معاشرت میان افراد، یک نفر برای بقیه قصه تعریف میکرد و برای هر شخصی که مایل بود، فال حافظ میگرفت.
در این زمینه بخوانید
از گرفتن فال هندوانه تا بردن شب چلهای؛ گشتی در یلدای گیلانیها!
نظر شما